گاهى اخلاق انسان براثر حوادث روزگار تغییر مى‌کند. انسان کریم، بدزبان و خوش‌رو و عبوس مى‌شود. اسباب بدخلقی هفت چیز است:

١. ریاست، ریاست خلق انسان را دگرگون مى‌کند و با دوستان بداخلاق مى‌شود، این رویه معلول دو عامل پست‌فطرتی و یا تنگ‌چشمی است.

٢. انزوا، هرکه از دیگران به‌طورکلی جداشده است، خلقش تغییر مى‌کند و اخلاق جدید مى‌یابد.

٣. ثروت، ثروتمند به خاطر پستى نفسانى تغییر جهت مى‌دهد و به‌واسطه محبت به ثروت، انفاق را از دست مى‌دهد.

٤. فقر، تهیدستى موجب تغییر اخلاق است، تهیدست خود را خوار مى‌شمارد و از غناى دیگران اندوهناک مى‌شود، به همین خاطر پیامبر خدا فقر و کفر را باهم آورده است و مى‌فرماید: نزدیک است فقر کفر شود. «کاد ان یکون الفقر کفرا»

٥. غصه، غم‌هایى که بر عقل چیره شده و قلب را مشغول نماید، موجب مى‌شود توان صبر انسان از بین رود، برخى ادیبان گویند غصه داروى ذخیره‌شده در قلب انسان محزون است.

٦. بیمارى، بیمارى همان‌طور که موجب تغییرات جسمى مى‌شود، باطن را نیز تغییر مى‌دهد و با این وصف اعتدال اخلاقى انسان را زدوده و توان بیمار را مى‌گیرد.

٧. پیرى، کهن‌سال شدن، موجب کاهش تحمل روان پیر چون بدن او مى‌شود.

محمد سبحانی یامچی، لختی تامل، ص 87.