مباحث قرآنی، حدیثی، اخلاقی

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

گناه مضاعف عامل منکر

جوادی آملیامر به معروف و نهی از منکر غیر از تعلیم است غیر از تبلیغ است غیر از تألیف است غیر از موعظه است غیر از ارشاد است غیر از «تنبیه الغافلین» است، اینها هر کدام بحث خودشان را دارند. اگر کسی غافل است، تنبیهِ غافل امر به معروف نیست؛ اگر کسی جاهل هست تعلیمِ جاهل امر به معروف نیست؛ اگر کسی معذور است توجه دادن به او امر به معروف نیست. پس تعلیم و تبلیغ و ارشاد و موعظه و اینها هر کدام باب خاص خودشان را دارند؛ اما امر به معروف آن است که شخصی عالماً عامداً دارد گناه می‌کند، این دیگری که به او دستور می‌دهد دارد امر می‌کند نه تعلیم، نه تنبیه، نه ارشاد، بلکه فرمان می‌دهد. براساس آیه‌ ﴿الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ این شخص ولایت دارد، معلّم نیست مبلّغ نیست مرشد نیست، ولیّ است؛ لذا اگر کسی حرف او را گوش نداد دو تا گناه کرد: یکی اینکه آن کار خلاف را انجام داد؛ دیگر اینکه حرف ولیّ خودش را گوش نداد. اگر کسی عفاف را، حجاب را رعایت نکرد، عالماً عامداً رعایت نکرد. دیگری دارد امر به معروف می‌کند به عنوان ولیّ دارد امر به معروف می‌کند، نه به عنوان معلّم، یا مُرشد، یا مُبلّغ. او اگر بی‌اعتنایی کرد و حرف این را گوش نداد، دو تا گناه کرد: یکی به ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ عمل نکرد؛ دیگر ﴿الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ را عمل نکرد. اگر پسری ـ معاذالله ـ نماز نمی‌خواند یا نخواند، پدر به عنوان امر به معروف دارد دستور می‌دهد، اگر این حرف پدر را که دارد امر به معروف می‌کند نه از جایگاه پدری و گرنه ممکن است او سه مشکل داشته باشد. اگر دستور او را انجام نداد، دو تا گناه کرد: یکی ﴿فَأَقِیمُوا الصَّلاَةَ را اطاعت نکرد؛ دیگر اینکه به حرف ولیّ خود ـ نه پدر، چون او آمر به معروف است ـ عمل نکرد. امر به معروف چیز دیگری است، یک کتاب دیگری در فقه دارد، زیر مجموعه جهاد است. آن شخص باید مؤتمر باشد به این؛ منتها یک ولایت متقابل است. زن نسبت به زن، مرد نسبت به مرد، زن نسبت به مرد، مرد نسبت به زن در نظام اسلامی این طور است: ﴿الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضَهُمْ أَولِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ؛ نه «بعضهم معلّمین بعض» یا «مبلّغین بعض»؛ آنها حسابشان جداست؛ لذا جریان امر به معروف و نهی از منکر زیر مجموعه عنوان ولایت است.

برگرفته از بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء، درس اخلاق 13/02/97

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

فواید کتاب


روز بزرگداشت مرحوم شیخ کلینی و روز اسناد ملی و میراث مکتوب است


از آنجا که نوشتن نوعى عبادت محسوب مى‌شود، علاوه بر آثار دنیوى، از اثرات اخروى نیز برخوردار است.از این رو آثار نوشتار به دو بخش اثرات دنیوى و اثرات اخروى قابل تقسیم است. 

الف. اثرات دنیوى 

1. بقاء علم و جلوگیرى از نابودى آن

علم و دانش بدون نوشتار از بین مى‌رود و عالمى که علم خود را مکتوب نکرده باشد، با مرگش از علم او هم اثرى باقى نمى‌ماند، جز آنچه که به شاگردانش منتقل کرده است و آنها نیز اگر علم خود را مکتوب نکنند، همان سرنوشت را در انتظار دارند. رسول کرم صلى الله علیه و آله به اصحاب فرمودند: «قَیِّدُوا الْعِلْمَ‌ قیلَ‌ وَ ما تَقْییدُهُ‌ قال: کِتابَتُهُ‌« علم را به زنجیر درآورید. عرض کردند: چگونه‌؟ فرمود: به واسطه نوشتن.(بحار الانوار، ج2، ص152)

نیز فرموده است: «اُکْتُبُوا الْعِلْمَ‌ قَبْلَ‌ ذَهابِ‌ الْعُلَماءِ،وَ انَّما ذَهابُ‌ الْعِلْمِ‌ بِمَوْتِ‌ الْعُلَماءِ» علم را قبل از مرگ علماء بنویسید، زیرا با مرگ آنها علم نیز از دست می رود.(کنز العمال، 28733)

2. عدم نگرانی از زائل شدن علم

دومین اثر نوشتار، این است که عالم نگران زائل شدن علم نخواهد شد و خیال وى از این جهت آسوده است. لذا حالت اضطراب و ناراحتى نسبت به از بین رفتن علم مرتفع مى‌شود. پیامبر مکرم اسلام هرگاه آیه‌اى از قرآن بر وى نازل مى‌شد، همراه فرشته وحى، زبانش را حرکت مى‌داد و تکرار مى‌نمود تا مبادا چیزى از آن از خاطر مبارکش زائل شود. خداوند متعال در سوره قیامت که بحث از معاد و کیفیت حشر و نشر انسان‌ها و وحشت حاصله از آن مى‌کند، در یک جملۀ معترضه به پیامبرش مى‌فرماید: «لا تُحَرِّکْ‌ بِهِ‌ لِسانَکَ‌ لِتَعْجَلَ‌ بِهِ‌*انَّ‌ عَلَیْنا جَمْعَهُ‌ وَ قُرْآنَهُ‌*فَاِذا قَرَأناهُ‌ فَاتَّبِعْ‌ قُرْآنَهُ‌*ثُمَّ‌ انَّ‌ عَلَیْنا بَیانَهُ‌« (سوره قیامت، آیات 16-19) این آیات مفهم این نکته است که پیامبر مکرم صلى الله علیه و آله نگران فراموش شدن آیات بودند و خداوند متعال به وى تضمین عدم فراموشى اعطاء مى‌فرماید.

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

مقام اهل خوف و خشیت

منصور عمار رحمه اللَّه گفت: وقتى در خرابه‏اى شدم جوانى را دیدم در نماز عین خوف و خشیة گشته گویى دوزخ در پیش او بود و قیامت بر قفاى او، صبر کردم تا از نماز فارغ گشت، آن گه بر وى سلام کردم و گفتم: اى جوان دوزخ صخره‏یى‏اى و زیر آن صخره وادیى است که آن را لظى گویند، زندان عاصیان و مجرمان است، جوان چون این سخن بشنید آوازى از وى بیامد بیفتاد و بیهوش گشت چون با هوش آمد گفت: اى جوانمرد هیچ تواند بود که شربتى دیگر دهى این خسته کوفته را؟ این آیت بر خواندم که: وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ، جوان نعره بزد و کالبد خالى کرد، چون او را بر مغتسل نهادند. بر سینه وى خطّى دیدم نبشته: فِی عِیشَةٍ راضِیَةٍ، خواستم که میان دو ابروى وى دهانى نهم، خطى دیگر دیدم نبشته که: فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ‏، پس چون او را دفن کردند همان شب او را بخواب دیدم در فردوس جامه‏اى سبز پوشیده بر مرکب نور نشسته تاج عزّ بر سر نهاده گفتم: اى جوان حق جل جلاله با تو چه کرد؟

گفت: فعل بى ما فعل بشهداء بدر و زادنى- با من همان کرد از نواخت و کرامت که با شهیدان بدر کرد و زیادت از آن، گفتم: سبب چه بود که نواخت تو بر نواخت ایشان زیادت کرد؟ گفت: لانّهم قتلوا بسیف الکفار و قتلت بسیف الجبار، یعنى- الخوف و الخشیة.

میبدى، احمد بن محمد، کشف الاسرار و عدة الابرار ، امیر کبیر، 1371 ه.ش، ج18، ص115.

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

نماز و نسل جوان

صاحب تفسیر الکاشف می نویسد:

بسیارى از جوانان نسل حاضر، به دین و پیروان آن اهمّیت نمى‏دهند. برخى از آنان آشکارا مى‏گویند: ماوراى طبیعت، چیزى وجود ندارد. برخى دیگر مى‏گویند:

ماوراى طبیعت گرداننده حکیمى وجود دارد؛ لکن نه روزه‏اى از سوى او واجب شده و نه نمازى. این دو گروه از لحاظ کفر و الحاد در پیشگاه خداوند یکسانند؛ زیرا هرکس نماز را با این اعتقاد که از سوى خدا واجب نیست ترک کند، به اجماع علماى مسلمان، درست همانند کسى است که وجود خدا را انکار کند.

البته ما علماى دین از کفر جوانان و بى‏ توجّهى آنان به دین بسیار ناراحت و غمگین هستیم و معتقدیم که آنها بر دین شوریده‏اند و در این مورد حکم صادر مى‏کنیم بدون آن‏که هیچ‏کارى انجام دهیم و یا راه قانع‏کننده‏اى پیش‏پاى آنها بگذاریم.

منظورم این است که ما باید کارهاى گروهى سودمندى براى هدایت جوانان انجام‏ دهیم؛ کارهایى که نیاز به دیدارها و تشکیل کنفرانس‏ها دارند تا درباره انجام دادن آنها گفتگو و تحقیق شود. آن‏گاه باید براى آموزش علوم قرآن و حدیث، فلسفه عقیده اسلامى، تاریخ اسلام، روان‏شناسى و نیز آموزش وعظ و تبلیغ و دعوت به دین برتر با روش‏هاى جدید و سودمند، مدرسه‏ها و دانشکده‏هایى تأسیس گردد. شایان ذکر است که هرچند برخى از علما در این زمینه فعالیت‏هایى داشته‏اند که قابل‏تقدیر است؛ ولى مقصود من این است که این‏گونه تلاش‏ها و فعالیت‏ها باید یکسو و هماهنگ شود و همگى از خود، اخلاص و فداکارى نشان دهند. اما با وجود افراد زیادى که به‏نام دین کسب ثروت و مقام مى‏کنند و براى آنان جز همان مقام و ثروتى که به‏دست مى‏آورند، چیزى اهمّیت ندارد، چه‏گونه این تلاش‏ها هماهنگ مى‏گردد؟

در هرحال، ما علماى دین در برابر جوانان در پیشگاه خدا مسئول هستیم، چنان‏که آنان نیز بدین سبب که به دنبال شناخت دین حق نمى‏روند و سهل‏انگارى مى‏کنند و به احکام آن عمل نمى‏کنند مسئولند.

مغنیه، محمدجواد، ترجمه تفسیر کاشف، ج 1، ص336، بوستان کتاب قم ، 1378

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی