مباحث قرآنی، حدیثی، اخلاقی

۷ مطلب با موضوع «حدیث و نهج البلاغه» ثبت شده است

شاخص های نماینده کارآمد (پرکار خستگی ناپذیر)

پرکارِ خستگی ناپذیر

پرکار بودن و داشتن فعالیت و تلاش در صحنه عمل یکی دیگر از شاخص‌های نیروی انسانی کارآمد نظام علوی است. خیلی‌ها وقت حرف و گفتمان، خوب نطق می‌کنند اما همین که در مدیریت وارد شدند و زمان عمل فرا رسید، در انجام وظایف کوتاهی می‌کنند و یا کثرت کارها آن‌ها را مغلوب و درمانده می‌کند. امام علیه‌‌السلام پیوسته کارگزاران خویش را به خدمت هر چه تمام‌تر به مردم و تامین رفاه و آسایش آنان فرا می‌خواند.(رک:نهج البلاغه،نامه50 و59)

امام علیه‌السلام در نامه‌ای به اسود بن قطبه فرمانده سپاه حلوان(در جنوب شهر سرپل ذهاب فعلی) نوشتند:«بدان که دنیا سرای آزمایش است و دنیادار ساعتی در آن از تلاش در راه خدا آسوده نباشد مگر آن که همان مایۀ حسرت او در روز قیامت گردد.»(نامه/59) آن حضرت تلاش نیروی انسانی در جهت تامین نیازها و رفاه مردم را یکی از حقوقی می‌دانست که بر عهده آنان است.«از جمله حقوقی که بر تو لازم گشته آن است که خود را نگه‌داری و به قدر توان خود در کار رعیت تلاش کنی»(نامه/59) بعد در ادامه فلسفه این تلاش را چنین تبیین فرمودند:«زیرا سودی که از این کار به تو می‌رسد بیش از فایده‌ای است که تو به مردم می‌رسانی»(نامه/59)

موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

شاخص های نماینده کارآمد (شایستگی در تخصص و تعهد)

تخصص و تعهد

یکی از اصول مورد توجه اسلام، شایسته سالاری و تکیه اساسی بر صلاحیت های افراد در بکار‌گیری آنها در پست های اجرایی است. تاکید اسلام بر ملاک­های گزینش و صلاحیت افراد برای این است که فساد اداری و تباهی در بدنه نظام از جایی شروع می‌شود که انتساب، فامیل، تبار، رفیق و باند، جای صلاحیت‌ها و شایستگی‌های اخلاقی و تخصصی را بگیرد و هیچ توجهی به شایستگی و توان افراد نشود. این کار علاوه بر بی توجهی به تخصص‌گرایی و حقوق مردم و جامعه، کارهای حکومت را از محور خود خارج و زمینه عقب گرد و سقوط جامعه را فراهم می­کند. در نظام مدیریتی اسلام، مناصبی که به کارگزاران حکومتی واگذار می‌گردد، برمبنای لیاقتی است که آنان در ایفاء مسئولیت خویش از آنها برخوردار می‌باشند. سپردن پست های سازمانی به افراد بر اساس شایسته سالاری و اهلیت گرایی و قرار دادن اشخاص در مراتبی که توان و تعهد لازم را نسبت به آن دارند، یکی از سفارشات مهم حضرت امیر علیه‌السلام به مسؤولین رده بالا بود. چون وقتی کسی به مسؤولیتی گمارده می‌شود که اهلیت لازم را برای آن مسؤولیت نداشته باشد، چنین شخصی به طور معمول تحت انواع فشارهای درونی و بیرونی قرار می‌گیرد و در نتیجه دچار انواع تباهی ها می شود، و از آن جا که شخصیت وی با مسؤولیتی که بر دوش او نهاده شده سنخیتی ندارد، در نتیجه حریم‌ها را می‌شکند و به راحتی به حریم‌های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی تجاوز می‌کند. اما فردی که شایستگی و لیاقت لازم را برای پستی داراست، با تاییدهای درونی و بیرونی روبروست و این خود بزرگترین پشتیبان اوست. بنابراین باید هرکس را بر اساس خلاقیت‌ها و توانمندی‌هایش در جای مناسب گمارد تا بتواند به بهترین صورت کار و مسؤولیت خود را اداره کند.(گلستانی،1383: 45)

موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

انقلابی ولایتمدار

شهادت سردار سرفراز اسلام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی(مالک اشتر امام خامنه ای) را تبریک و تسلیت عرض میکنیم.

حق‌گرایی و ستیز با باطل از اصول مسلم حاکم بر سیاست علوی است. آن حضرت فلسفه حاکم بر سیاست را احیاء حق و اماته باطل می‌داند و حکومتی را که از این مسیر منحرف شده باشد، پست‌ترین و ناچیزترین امور می‌شمارد.(خطبه/33)در خطبه شقشقیه فرمود: به خدایی که دانه را شکافت و انسان را پدید آورد، اگر نبود حضور مردم و تمام بودن حجت بر من به جهت وجود یاور و پیمانی که خداوند از آگاهان گرفته که در برابر پرخوری ستمکاران و تجاوز آنان به حقوق مظلومان و گرسنگی ستمدیدگان ساکت ننشینند، بی تردید دهنه شتر حکومت را بر کوهانش می‌افکندم و پایان آنرا همچون آغازش با پیاله تهی سیراب می‌کردم و در آن هنگام می‌دیدید که این دنیای شما در چشم من از آب بینی بزغاله‌ای بی ارزش‌تر است.(خطبه/3)

از آن جا که زمینه ساز حکومت صالحان و برقراری نظام اسلامی ثمره خون هزاران شهید است، برای تداوم و حفظ حرمت خون شهدا و انقلاب، باید کسانی کمر همت بالا بزنند که خود اهل درد باشند و با تمام وجود از جهت مالی و جانی سختی‌ها و مشکلات و ناملایمات انقلاب را لمس کرده باشند. حضرت امیر علیه‌السلام در نکوهش انسان‌های بخیل و خود پرست فرمود: «نه اموال خود را در راه خدایی که آن مالها را روزی شما کرده می‌بخشید، نه جانها را در راه خدای جان آفرین به خطر می­افکنید.»(خطبه/117) هزینه کردن از مال و جان در راه آرمان­های انقلاب و به ثمر نشستن تلاش‌ها از اصول ارزشی حکومت علوی است. به تعبیر حضرت باید کسی کارگزار  مردم باشد که خود انقلابی است.(نامه/53) حضرت به مالک فرمود: درانتخاب نیروی سازمانی نظام اسلامی، آن‌ها را از طریق پست‌هایی که برای حکومت‌های صالح پیش از تو داشته‌اند بیازمای که خدای ناکرده از پس مانده‌های رژیم ستمگر و اهل فتنه نباشند که نسبت به خون شهدا و مردم مستضعف بی تفاوت باشند و هیچ تعهدی در قبال کوخ نشینان نداشته باشند. «کسی را انتخاب کن که با ستمگران در ستمشان همکاری نکرده و در گناه شریک آنان نبوده‌اند. این افراد هزینه‌شان بر تو سبکتر، همکاریشان با تو بهتر، محبتشان با تو بیشتر و انس و الفتشان با بیگانگان کمتر است.»(نامه/53) به فرمایش قرآن)وَ لَاتَرْکَنُوا اِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ( (هود/113)؛ به آنان که ستم کردند، اعتماد نکنید که آتش دامنگیر شما می‌شود.

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

شاخص های نیروی انسانی کارآمد نظام

عنوان مقاله: «شاخص های نیرویِ انسانیِ کارآمدِ نظام از منظر نهج‌البلاغه»

چکیده

کارآمدی و خلاقیت کارگزاران و مدیران از عوامل مهم و اساسی در کارایی نظام های سیاسی است که همیشه مورد توجه متفکران این حوزه بوده است. نگاه توحیدی حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام به ساختار حکومت و ایفای نقش اساسی آن در شکل گیری رفتار و اخلاق جامعه و سرنوشت مادی و معنوی مردم، ایجاب می‌کند در گزینش و بکارگیری نیروی ارزشی که به عنوان سرمایه در اختیار مجموعه نیروی انسانی قرار می‌گیرد، شاخص هایی مد نظر قرار گیرد. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی از نگاه حضرت امیر علیه‌السلام به برخی از شاخص‌های نیروی انسانی کارآمد اشاره می‌کند که مجموعه نیروهای انسانی با عنایت به این ویژگی ها می‌توانند برای مجموعه تحت امر خود یک سرمایه سیاسی کارآمد گزینش کنند. نتیجه حاصل از این نگاشت آن است که با شاخص هایی چون، دینداری، ایمان به هدف، اخلاص در عمل، شایستگی در تخصص و تعهد، صبور و مقام در برابر مشکلات، کاردان کار بلد، خستگی ناپذیری در کارها، انقلابی ولایتمدار و مردمی بودن، می‌توان نیروی کارآمد طراز نظام اداری علوی انتخاب کرد.

مجله علمی  پژوهشی فصلنامه پژوهشنامه نهج البلاغه، دوره هفتم، شماره 25 صص 81-100

آدرس مقاله  https://nab.basu.ac.ir/issue_388_389.html

موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

مرگ مومن


حضرت سجاد علیه‌السلام از پدرش و او از امیرالمؤمنین علیه‌السلام روایت مى‏کند که حضرت فرمود:«الْمُؤْمِنُ عَلَى أَیِّ حَالٍ مَاتَ وَ فِی أَیِّ سَاعَةٍ قُبِضَ فَهُوَ شَهِیدٌ» مؤمن درهرحال و هر ساعتى که بمیرد شهید مرده است، من از دوستم رسول خدا صلی‌الله علیه و اله شنیدم فرمود: مؤمن هرگاه از دنیا خارج شود و مانند گناهان همه اهل زمین هم گناه داشته باشد مرگ گناهان او را پاک مى‏کند. بعدازاین فرمود: هر کس از روى اخلاص کلمه لا اله الا الله را بر زبان جارى کند او از شرک خالى مى‏گردد و هر کس بدون شرک از دنیا برود وارد بهشت مى‏گردد و بعد این آیه شریفه را قرائت کردند که خداوند مشرکان را رحمت نمى‏کند ولى جز آن را مى‏آمرزد. رسول خدا صلی‌الله علیه و اله فرمود: «وَ هُمْ شِیعَتُکَ وَ مُحِبُّوکَ یَا عَلِیُّ فَقُلْتُ یَا رَسُولَ اللَّهِ هَذَا لِشِیعَتِی فَقَالَ إِی وَ رَبِّی لِشِیعَتِکَ وَ مُحِبِّیکَ خَاصَّةً» اى على آن‌ها شیعیان شما هستند، على علیه‌السلام گوید: گفتم یا رسول‌الله این براى شیعیان من مى‏باشد فرمود: آرى به خداوند سوگند براى شیعیان و دوستان شما هست آن‌ها از قبرها خارج مى‏گردند و مى‏گویند. لا اله الا الله محمد رسول‌الله على ولی‌الله، در این هنگام لباس‌های سبزى از بهشت براى آن‌ها مى‏آورند و تاج‌هایی بر سر آن‌ها مى‏گذارند، هر یک از آن‌ها آن لباس‌ها را در برکرده و آن تاج‏ها را بر سرنهاده سوار بر اسب‏ها مى‏گردند و به‌طرف بهشت پرواز مى‏کنند، ترس روز قیامت آنان را فرانمی‌گیرد و فرشتگان از آن‌ها استقبال مى‏کنند و مى‏گویند این روزى است که وعده داده شدید.

مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏65، ص 140، ح 82.

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

زندگی مصون از شیطان

حضرت مسیح علیه­ السلام در مسیر سفر به چوپانى گذر کرد که در علفزارى مشغول چرانیدن گوسفندان بود، با وى به نحو اختصار به گفتگو نشست و گفت: اى چوپان عمرت را در چوپانى هزینه کردى، اگر در کسب دانش و علم مصرف می‌نمودی بهتر نبود؟

چوپان گفت: اى پیامبر خدا من شش حقیقت را که خلاصه و زبده همه حقایق و علوم است آموخته‌ام و به آن عمل می‌نمایم و دیگر نیازى به تحصیل دانش ندارم.

نخست این‌که تا حلال خدا بر سفره رزق و روزى هست، حرام نمی‌خورم و حلال خدا هرگز نقصان نمی‌یابد تا من به حرام نیازمند شوم.

دوم: تا صدق و راستى هست دروغ نمی‌گویم و صدق و راستى هرگز کاهش نمی‌یابد تا به جبران آن به‌دروغ نیاز پیدا کنم.

سوم: تا عیب خود را مشاهده می‌کنم به عیب دیگران سرگرم نمی‌گردم و هنوز از عیوب خویش رهایی نیافته و پاک نشده‌ام تا به عیب دیگران بپردازم.

چهارم: تا گنج‌ها و خزانه‌های حق را خالى نبینم به مال و ثروت مردم و خزینه‌های آنان طمع نمی‌کنم و هنوز خزانه و گنج خدا و رزق و روزیش پایان نیافته و هرگز پایان نمی‌پذیرد تا براى روزى خود وجودم را به بیعارى و بیکارى بزنم و در خانه مردم بروم و به اموال آنان چشم طمع دوزم.

پنجم: تا ابلیس این رئیس ملعون شیاطین هلاک نشود از وسوسه او ایمن و غافل نمی‌شوم و هنوز نمرده و تا قیامت هم نمی‌میرد تا من از مکر و وسوسه‌اش در امان باشم.

ششم: تا هر دو پاى خود را در بهشت نگذاشته‌ام خود را از عذاب و عقاب در امان نمی‌بینم و هنوز به بهشت درنیامده‌ام تا براى خود از عذاب نجات بینم.

مسیح گفته‌هایش را تصدیق کرد و به او گفت همه علوم در تو جمع شده است و دانش اولین و آخرین همین است که تو خوانده و میدانى.

محمد سبحانی، لختی تامل، ص 150

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

ولایتعهدی امام رضا

چرایی ولایت‌عهدی امام رضا علیه السلام از زبان مأمون

مأمون در برابر اعتراضی که از سوی هوا خواهان حکومت عباسی در مسئله ولایتعهدی امام رضا علیه السّلام به او شد، مطالبی را بیان کرد که خطوط اصلی سیاست خود را روشن کرد.

مأمون گفت: این مرد کارهای خود را از ما پنهان کرده و مردم را به امامت خود می‌خواند. ما او را بدین‌جهت ولیعهد قراردادیم که مردم را به خدمت ما خوانده و به سلطنت و خلافت ما اعتراف نماید و در ضمن، فریفتگانش بدانند که او آن‌چنان‌که ادّعا می‌کند نیست و این امر (خلافت) شایسته ما است نه او و همچنین ترسیدیم اگر او را به حال خود بگذاریم در کار ما شکافی به وجود آورد که نتوانیم آن را پرکنیم و اقدامی علیه ما بکند که تاب مقاومتش را نداشته باشیم. اکنون‌که با وی این رویّه را پیش‌گرفته و در کار او مرتکب خطا شده و خود را با بزرگ کردن او در لبه پرتگاه قرار داده‌ایم، نباید در کار وی سهل‌انگاری کنیم، بدین‌جهت باید کم‌کم از شخصیت و عظمت او بکاهیم تا او را پیش مردم به صورتی درآوریم که ازنظر آن‌ها شایستگی خلافت را نداشته باشد، سپس درباره او چنان چاره‌اندیشی کنیم که از خطرات او که ممکن بود متوجه ما شود جلوگیری کرده باشیم... «فَقَالَ الْمَأْمُونُ قَدْ کَانَ‏ هَذَا الرَّجُلُ‏ مُسْتَتِراً عَنَّا یَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ فَأَرَدْنَا أَنْ نَجْعَلَهُ وَلِیَّ عَهْدِنَا لِیَکُونَ دُعَاؤُهُ لَنَا وَ لِیَعْتَرِفَ بِالْمُلْکِ وَ الْخِلَافَةِ لَنَا وَ لِیَعْتَقِدَ فِیهِ الْمَفْتُونُونَ بِهِ أَنَّهُ لَیْسَ مِمَّا ادَّعَى فِی قَلِیلٍ وَ لَا کَثِیرٍ وَ أَنَّ هَذَا الْأَمْرَ لَنَا مِنْ دُونِهِ وَ قَدْ خَشِینَا إِنْ تَرَکْنَاهُ عَلَى تِلْکَ الْحَالَةِ أَنْ یَنْفَتِقَ عَلَیْنَا مِنْهُ مَا لَا نَسُدُّهُ وَ یَأْتِیَ عَلَیْنَا مِنْهُ مَا لَا نُطِیقُهُ وَ الْآنَ فَإِذْ قَدْ فَعَلْنَا بِهِ مَا فَعَلْنَاهُ وَ أَخْطَأْنَا فِی أَمْرِهِ بِمَا أَخْطَأْنَا وَ أَشْرَفْنَا مِنَ الْهَلَاکِ بِالتَّنْوِیهِ بِهِ عَلَى مَا أَشْرَفْنَا فَلَیْسَ یَجُوزُ التَّهَاوُنُ فِی أَمْرِهِ وَ لَکِنَّا نَحْتَاجُ أَنْ نَضَعَ مِنْهُ قَلِیلًا قَلِیلًا حَتَّى نُصَوِّرَهُ عِنْدَ الرَّعَایَا بِصُورَةِ مَنْ لَا یَسْتَحِقُّ لِهَذَا الْأَمْرِ ثُمَّ نُدَبِّرَ فِیهِ بِمَا یَحْسِمُ عَنَّا مَوَادَّ بَلَائِه‏»

ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۷۰، باب ۴۱

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی