مباحث قرآنی، حدیثی، اخلاقی

۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «لختی تامل» ثبت شده است

اعتماد به نفس

ترس از منبر و سخنرانی معمولاً بسیاری از خطبا و سخنرانان را می‌آزارد. به کارگیری دایمی شیوه‌های خوب گفتاری در سخنرانی‌ها از یک سو و آمادگی و تهیه دقیق مطالب در هر دفعه از سخنرانی از سوی دیگر قادرند بیش از هرچیز دیگر سخنران را از قید «ترس از منبر» آزاد سازند.

روش دیگری که در کاهش و از بین رفتن این ترس مفید می‌باشد، خوش بینی نسبت به سخنرانی است. برخی از مواردی که در خطیب (حتی اگر یک تازه کار باشد) دید مثبت و خوش بینانه ای به وجود می‌آورد، عبارتند از:

الف ـ توجه داشته باشید که از شما به این علت دعوت به سخنرانی شده، چون شنوندگان تمایل داشته اند صحبت‌های شما را بشنوند؛

ب ـ از آن جایی که با اشتیاق شدید و انگیزه ای درونی در تحقق اهدافی که در سخنرانی تان برای شنوندگان در نظر گرفته اید، این کار را می‌کنید، مسلماً سخنرانی شما حالت انفعالی نخواهد داشت و بیش از یک فعالیت بی‌روح خواهد بود؛

ج ـ همیشه در ابتدای سخنرانی اندکی ترس و دلهره وجود دارد که طبیعی است؛

د ـ همیشه صحبت‌هایی که پیرامون «ترس از سخنرانی» مطرح شده اند، حالتی اغراق آمیز داشته اند؛

هـ ـ تجربه حاصله از سخنرانی‌هایی که با دقت و ظرافت تهیه شده اند نشان می دهد که تسلط و احاطه شما بر موضوع سخنرانی موجب خواهند شد که با روحیه قوی تری بتوانید سخنرانی کنید.

اگر مایل هستید مخاطبین با دیدی حاکی از اعتماد و اطمینان، گفته‌هایتان را بپذیرند، لازم است قبل از هرچیز به خودتان اعتماد به نفس داشته باشید. اعتماد به نفس موروثی نیست بلکه فرایندی است اکتسابی که از طریق تجربه و عمل حاصل می‌شود.

اعتماد به نفس یک احساس عاطفی و عشق و محبتی است که شخص براساس ارزش و اهمیتی که برای خود قایل است نسبت به خود احساس می‌کند. این احساس ظریف و دقیق معمولاً از دوران کودکی آغاز می‌شود و تحت تأثیر تربیت، فرهنگ و جامعه تقویت می‌شود. پس از گذشت سال‌ها به یک احساس قوی و محکم مبدل می‌شود که تغییر آن بسیار دشوار خواهد بود. این احساس به ما توانایی می‌دهد که خود را علیرغم اشتباهات و شکست‌هایمان با اهمیت و با ارزش دانسته، مورد قبول و تأیید قرار دهیم. و با این قبول و تأیید بتوانیم تشخیص دهیم که شخصاً قدرت داشته می‌توانیم مسئولیت اداره زندگی خود را به دست بگیریم.

ضعف این احساس موجب می‌شود که باور کنیم فقط در صورتی قابل تأیید هستیم که از همه جهت کامل و بی‌نقص باشیم. بنابراین همواره احساس بی‌ارزشی کرده و تلاش می‌کنیم به طریقی خود را بهبود بخشیم.

اعتماد به نفس یا احساس عشق و محبت و دادن ارزش و اعتبار به خود را نباید با خودستایی و خودپرستی اشتباه کرد. در حقیقت خودستایی و لاف زدن نشانه ای از ضعف اعتماد به نفس است. چرا که ما مطمئن هستیم که خصوصیات و شخصیت مان به اندازه کافی توجه دیگران را جلب می‌کند و نیازی به بالیدن نیست.[1]

اعتماد خطیب به خود به خاطر آن چه که انجام می‌دهد به وجود نمی‌آید، بلکه به دلیل باور به توانایی درونی است که یک سخنران را قادر می‌سازد تا آنچه را که می‌خواهد انجام دهد.

یک سخنران و خطیب باید به این نکته توجه کند که برای موفقیت در خطابه باید مدتی در انجام آن ناموفق باشد. به عبارتی باید بیش از آن که واقعاً یک سخنران توانایی شود، شکست را تجربه کند. بنابراین اعتماد به نفس حقیقی به این خاطر نیست که هیچ نگرانی ندارید، اعتماد به نفس واقعی ایمان به خود به رغم ترس‌هایتان است. ما سه نوع اعتماد به نفس داریم، اعتماد رفتاری، اعتماد عاطفی و اعتماد معنوی.

الف ـ اعتماد رفتاری

یعنی اعتماد به توانایی خود در عمل کردن و به نتیجه رساندن امور زندگی، از چیز ساده ای مثل پرداخت به موقع صورت حساب گرفته تا موضوعی خاص چون تحقق رویاهایتان. اغلب ما وقتی به فکر دستیابی به نوعی از اعتماد به خود می‌افتیم، این اعتماد رفتاری است که ما را در تلاش برای رسیدن به آن کمک می‌کند.

ب ـ اعتماد عاطفی

اعتماد عاطفی، اطمینان شما در توانایی تان در هدایت و راهبری ارتباط عاطفی شما است. یعنی بدانید چه احساسی دارید. از نظر احساسی در زندگی انتخاب صحیح داشته باشید، خود را از ناراحتی حفظ کنید و بدانید که چطور یک ارتباط سالم و ماندگار به وجود می‌آورید.

ج ـ اعتماد معنوی

اعتماد معنوی، باور شما به کائنات است و ایمان شما به نتیجه مثبت زندگی است، باورتان به اینکه «بودن شما» دلیلی دارد که همان هدف 70 یا 80 سال زندگی بر روی کره خاکی است. اعتقاد بر این است که نهایتاً بدون اعتماد معنوی مشکل است که دو نوع دیگر اعتماد را پرورش دهیم.[2]

اعتماد به نفس باور به قابلیت انسانی خویش است. اینکه با هر آنچه در زندگی پیش آید رو به رو می‌شوید، از عهده آنها بر می‌آیید و آنچه را که ضروری است انجام می‌دهید. برای رسیدن به این مرحله باید با عیب‌هایی که از تسلط و حاکم شدن ما بر خود جلوگیری می‌کند مبارزه کرد. برخی از این عوامل عبارتند از:

1. تربیت و پرورش نامناسب، اولین چیزی که ممکن است باعث تضعیف اعتماد به نفس شود، نحوه تربیت و پرورشی است که از آن برخوردار هستیم. اولین تجربه‌ها در خانواده و مدرسه، احساس ما را درباره اینکه چه کسی هستیم و تا چه حد ارزش و اعتبار داریم، می‌سازد. دوره کودکی که در آن انتقاد، طرد و شکست‌های پی در پی در رسیدن به اهداف غیر واقعی وجود داشته باشد، باعث تضعیف و رشد نیافتن اعتماد به نفس می‌شود.

2. افکار بیهوده، دومین چیزی که می‌تواند به بار آوردن یک اعتماد به نفس ضعیف شود، افکار بیهوده است. اگر دائماً به خود بگویید در مانده و ناتوان هستید، خود را به سوی پذیرش بدبختی سوق داده اید. به طور معمول افکار ما کمک می‌کند تا اعتماد به نفس خود را حفظ کنیم. پس متوجه باشیم که حتی یک فکر نامربوط و بیهوده می‌تواند اعتماد به نفس ما را تحت الشعاع قرار دهد.[3]

3. بی‌خیالی، با هر نوع بی‌خیالی مبارزه کنید.

4. هوس، از هوس‌های آنی پرهیز کنید و آنها را به تأخیر نیندازید.

5. تن پروری، از هرگونه تن پروری دوری کرده، بهتر و بیشتر کار و فعالیت کنید.

6. تبلیغات، در مقابل تأثیر تبلیغات، داده‌ها و دوستانتان مقاومت کنید. قبل از بررسی منتقدانه موضوعی آن را نبپذیرید.

7. حواس پرتی، با حواس پرتی روانی مبارزه کنید. سعی کنید توجه خارجی و تمرکز درونی خود را تقویت کنید و بهبود بخشید.

 [1]. اعتماد به نفس یا راه خوشبختی، ص 11.

[2]. اعتماد به نفس، بار بارا، ص 78ـ77.

[3]. راه‌های افزایش اعتماد به نفس، ص 9.

سبحانی یامچی، محمد، هنر سخنرانی( مهارتها و شیوه ها)، تهران، انتشارات هستی نما، صص158-163

موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

علت شناسی تاثیر و بازدارندگی آیه «وان یکاد» از چشم زخم

چکیده:

شور چشمی و آزار و اذیت رساندن به مال و جان دیگران از راه چشم، یکی از مسائلی است که دلیل عقلی بر نفی آن بیان نشده و نمی توان آن را جزو امور خرافی دانست، چرا که از دیر زمان تاثیر چشمان نافذ در افراد همیشه مورد توجه ملل و نحل بوده و هست. در آموزه های قرآنی یکی از آیاتی که به پدیده چشم زخم پرداخته، آیه «وان یکاد» است. برخی بر این تصورند که این آیه هیچ نسبتی با چشم زخم ندارد و نمایش این آیه بصورت های مختلف از جمله تابلو فرش در منازل، سنخیتی با حالت بازدارندگی از اصابت چشم زخم ندارد. این نگاشت به شیوه توصیفی تحلیلی، حقیقت پدیده چشم زخم در نگاه مخالف و موافق، تاثیرات حقیقی یا مجازی و عاملیت بازدارندگی دفعی یا رفعی شور چشمی را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که تاثیر قوه واهمه در چشم زخم، نه تنها مورد تایید عقل و علم بوده بلکه در عالم خارج نیز تجربه شده است و استفاده از آیه شریفه در امر بازدارندگی هم برای دفع چشم زخم و هم برای رفع آثار شوم آن کاربرد عملی دارد.

واژگان کلیدی: چشم زخم، شور چشمی، آیه «وان یکاد»، تاثیرات نفسانی، قوه واهمه.

دانلو مقاله علت شناسی تاثیر چشم زخم

موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

باز شناخت موانع اساسی اجرای عدالت در حکومت علوی

فصلنامه پژوهشنامه نهج­البلاغه

   سال هشتم- شماره 31- پاییز 1399

      DOI: 10.22084/nahj.2020.20374.2378

  

(مقاله علمی - پژوهشی)

بازشناخت موانع اساسی اجرای عدالت در حکومت علوی از منظر نهج‌البلاغه

 محمدسبحانی یامچی

چکیده

اجرای عدالت در جامعه از نیازهای اساسی و فطری و یکی از اصول بنیادین حکومت است. در نگاه امام علی(ع) حکومت کارکردی مهم جهت خدمت، تأمین رفاه و آسایش عمومی مردم، رسیدگی و حل مشکلات امور مادی و معنوی دارد. لذا در سیره حکومتی امام، عدالت جایگاهی محوری و محکم در تنظیم حیات اجتماعی انسان‌ها دارد. نهج‌البلاغه بارها روی مسئله عدالت و اجرای آن در جامعه تأکید کرده و رفتار سیاسی و تلاش‌های آن حضرت برای اجرای عدالت در جامعه، نشان از اهمیت این امر در حاکمیت سیاسی اسلام دارد. در کنار تلاش‌ها و زحمات سازنده حضرت برای اجرایی کردن عدالت در جامعه، تاریخ نشان داد این اندیشة والا و بالندة علوی در جامعه با موانعی روبه​رو است و جریانی سعی دارد تا مانع اجرای عدالت در جامعه شود. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی با بررسی بیانات امام علی(ع) در پاسخ به مانع اساسی اجرای عدالت در حکومت علوی، خودبرتربینی و خوداستکباری را علت اصلی مانعیت اجرای عدالت در جامعه می‌داند. مقاله سعی دارد این مانع را در سه حوزه فردی، اجتماعی و اقتصادی بازشناسی کند.

 کلید ‌واژهها: نهج­البلاغه، موانع اجرای‌عدالت، خوداستکباری، خودبرتربینی، امتیازجویی، آزادی اقتصادی.

دریافت اصل مقاله از مجله (مقاله سوم)

موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

زنده کردن مرده

« وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏»  (سوره بقره، آیه 260)

ابراهیم مشتاق کلام حق و سوخته خطاب او، سوزش به غایت رسیده و سپاه صبرش به هزیمت شده و آتش مهر زبانه زده گفت:

 خدایا بنماى مرا تا مرده را چون زنده کنى؟

گفت اى ابراهیم آیا ایمان نیاوردى؟

گفت آرى، لکن دلم از روى شنیدن کلام تو و سوز عشق خطاب تو ریزریز شده، خواستم تا گوئى: آیا ایمان نیاوردى؟- مقصود همین بود که گفتى و در دلم آرام آمد.

آرام من پیغام تو   /   وین پای من در دام تو

گویند کسى با محبوبى سر و سرّى داشت و همواره مى‏خواست که محبوب با وى سخن گوید و او امتناع مى‏کرد، عاشق دلباخته سخت درمانده و گرفتار وى بود و در آرزوى سخن گفتن با او، دانست که او را به گوهر (جواهر) میلى مفرط است، هرچه داشت به یک‏دانه جواهر پرقیمت بداد و بیاورد و در برابر او سنگى بر آن نهاد تا بشکند، معشوقه طاقت نیاورد که بر شکستن آن صبر کند، گفت اى بیچاره چه مى‏کنى؟ گفت آن مى‏کنم تا تو گوئى چه مى‏کنى؟

اندر دل من قرار و آرام نماند  /   دشنام فرست اگرت پیغام نماند!

گفته‏اند ابراهیم به آنچه از خداوند پرسید زندگى دل مى‏خواست و طمأنینه راز، که تا دل زنده نبود طمأنینت در آن فرونیاید و به‏غایت مقصد عارفان نرسد و غایت مقصد عارفان، روح انس و شهود دل و دوام مهر است که زبان در یاد، دل با راز، و جان در ناز، زبان در ذکر، دل در فکر، جان با مهر. زبان ترجمان دل در بیان و جان با عیان است.

خداوند فرمود: اى ابراهیم، اکنون که زندگى در مردن است و بقادر فنا، شو چهار مرغ بکش از روى ظاهر براى تعظیم فرمان ما و اظهار بندگى خویش، و از روى باطن هم در نهاد خود این فرمان را بجاى آر، طاوس زینت را سر بردار، با نعیم دنیا و زینتش آرام مگیر:

کم کن بر عندلیب و طاوس درنگ 

   کاینجا همه بانگ بینی آنجا همه رنگ

غراب حرص را بکش و بر آنچه نماند و زود به سرآید حریص مباش!

چه باری عشق با یاری، کرو بی جان شد اسکند؟ 

چه داری مهر بر مهری، کزو بی ملک شد دارا؟

شیشه شهوت را باز شکن، هیچ شهوت به دل راه مده که از ما بازمانى!

گر از میدان شهوانی سوی ایوان عقل آئی 

  چو کیوان در زمان، خود را به هفتم آسمان بینی

گفته‏اند ابراهیم از این پرسش منظورش رؤیت حق و دیدار جمال مطلق بود! چنانکه موسى کرد، با این تفاوت که ابراهیم به رمز دیدار خواست لاجرم جواب به رمز شنید، موسى به صریح جواب خواست به صریح لن‏ترانى شنید!

گفته‏اند: چون ابراهیم گفت: خدایا، مرده را چگونه زنده کنى؟ ندا آمد که تو نیز بنماى که اسماعیل زنده را چگونه مرده کنى، درخواست به درخواست، وفا به وفا! ابراهیم وفا کرد خداوند نیز وفا کرد و وى را ثنا گفت!

گفته‏اند: ابراهیم در این پرسش غایت یقین مى‏خواست، چه که یقین را سه رتبت است: علم الیقین، عین الیقین، حق الیقین. اول از زبان پیمبران به بندگان رسد، دوم به نور هدایت به آنان رسد، سوم هم به نور هدایت و هم به وحى و سنّت رسد. ابراهیم خواست تا هر سه رتبت در او جمع شود تا هیچ شبهت به خاطر او نرسد

میبدى، احمد بن محمد، خلاصه تفسیر ادبى و عرفانى قرآن مجید،  ج 1، ص 110.

 

 

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

توبه شعوانه

مرحوم ملا احمد نراقی می‌نویسد:

منقول است: «در بصره زنى بود «شعوانه» نام که مجلسى از فسق و فجور منعقد نمى‌شد در بصره که از وى خالى باشد. روزى با جمعى از کنیزان خود در کوچه‌هاى بصره مى‌گذشت به در خانه‌اى رسیدند که از آن افغان و خروش بلند بود گفت: سبحان‌الله! در این خانه عجب مصیبت و غوغایى است! کنیزى را به اندرون فرستاد از براى استعلام از حقیقت حال، آن کنیز رفت و معاودت نکرد؛ و کنیزى دیگر را فرستاد آن نیز رفت و نیامد. دیگرى را فرستاد و به او تأکید نمود که زود معاودت کن. کنیز رفت‌وبرگشت و گفت: اى خاتون! این غوغاى مردگان نیست، ماتم زندگان است. این ماتم بدکاران و عاصیان و نامه سیاهان است. شعوانه که این را بشنید گفت: آه، بروم و ببینم که در این خانه چه خبر است. چون به اندرون رفت دید واعظى در آنجا نشسته و جمعى در دور او فراهم آمده ایشان را موعظه مى‌کند و از عذاب خدا مى‌ترساند؛ و ایشان همگى به گریه و زارى مشغول‌اند؛ و در حینى رسید که واعظ تفسیر این آیه مى‌کرد که: «إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً». یعنى در روز قیامت چون دوزخ، عاصیان را ببیند در غرّیدن آید و عاصیان در لرزیدن آیند؛ و چون عاصیان را در دوزخ افکنند در مقام تنگ و تاریک و زنجیرهاى آتشین به یکدیگر بازبسته فریاد واویلا برآورند. مالک جهنّم به ایشان گوید: زود به فریاد آمدید بسا فریاد و فغان که بعدازاین از شما صادر خواهد شد». «فرقان ۱۲-۱۳» شعوانه چون این را شنید بسیار در وى اثر کرد و گفت: اى شیخ! من یکى از روسیاهان درگاهم آیا اگر توبه کنم حقّ-تعالى-مرا مى‌آمرزد؟ گفت: البته اگر توبه کنى خداى­تعالى تو را مى‌آمرزد اگرچه گناه تو مثل گناه شعوانه باشد. گفت: اى شیخ! شعوانه منم و توبه کنم که من‌بعد گناه نکنم. آن واعظ گفت: خدای­تعالى ارحم الرّاحمین است و البتّه اگر توبه کنى آمرزیده شوى. پس شعوانه توبه کرد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و به صومعه رفت و مشغول عبادت پروردگار شد و دائم در ریاضت مشغول بود، به‌نحوی‌که بدنش گداخته شد و به نهایت ضعف و نقاهت رسید. روزى در بدن خود نگریست، خود را بسیار ضعیف و نحیف دید گفت: آه آه، در دنیا به این نحو گداخته شدم و نمى‌دانم در آخرت حالم چون خواهد بود؟ ندایى به گوش او رسید که دل‌خوش دار و ملازم درگاه ما باش تا روز قیامت ببینى حال تو چون خواهد بود.

نراقی، ملا احمد، معراج السعادة، ص ۶۸۵.

موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

فیثاغورت حکیم

 فیثاغورث حکیم گوید: تو با کردار و گفتار و اندیشه‌هاى خود روبرو خواهى گشت و از هر حرکتى-اعم از فکر یا سخن و یا عملى-که از تو سر زند صورتى روحانى و یا جسمانى بر تو ظاهر گردد، پس اگر حرکتى از روى غضب و یا شهوت بوده به شیطانى بدل گردد که در دوران زندگى تو را خواهد آزرد و پس از مرگ نیز جلوى ملاقات تو را با روشنایی خواهد گرفت و اگر حرکتى عقلى بوده ملکى شود که با هم‌صحبتی او در دنیا لذت گیری و به نور او در آخرت به‌سوی جوار خداوند و کرامت او ره‌یابی.

لختی تامل، ص206

موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

شاخص های نماینده کارآمد (پرکار خستگی ناپذیر)

پرکارِ خستگی ناپذیر

پرکار بودن و داشتن فعالیت و تلاش در صحنه عمل یکی دیگر از شاخص‌های نیروی انسانی کارآمد نظام علوی است. خیلی‌ها وقت حرف و گفتمان، خوب نطق می‌کنند اما همین که در مدیریت وارد شدند و زمان عمل فرا رسید، در انجام وظایف کوتاهی می‌کنند و یا کثرت کارها آن‌ها را مغلوب و درمانده می‌کند. امام علیه‌‌السلام پیوسته کارگزاران خویش را به خدمت هر چه تمام‌تر به مردم و تامین رفاه و آسایش آنان فرا می‌خواند.(رک:نهج البلاغه،نامه50 و59)

امام علیه‌السلام در نامه‌ای به اسود بن قطبه فرمانده سپاه حلوان(در جنوب شهر سرپل ذهاب فعلی) نوشتند:«بدان که دنیا سرای آزمایش است و دنیادار ساعتی در آن از تلاش در راه خدا آسوده نباشد مگر آن که همان مایۀ حسرت او در روز قیامت گردد.»(نامه/59) آن حضرت تلاش نیروی انسانی در جهت تامین نیازها و رفاه مردم را یکی از حقوقی می‌دانست که بر عهده آنان است.«از جمله حقوقی که بر تو لازم گشته آن است که خود را نگه‌داری و به قدر توان خود در کار رعیت تلاش کنی»(نامه/59) بعد در ادامه فلسفه این تلاش را چنین تبیین فرمودند:«زیرا سودی که از این کار به تو می‌رسد بیش از فایده‌ای است که تو به مردم می‌رسانی»(نامه/59)

موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

شاخص های نماینده کارآمد (شایستگی در تخصص و تعهد)

تخصص و تعهد

یکی از اصول مورد توجه اسلام، شایسته سالاری و تکیه اساسی بر صلاحیت های افراد در بکار‌گیری آنها در پست های اجرایی است. تاکید اسلام بر ملاک­های گزینش و صلاحیت افراد برای این است که فساد اداری و تباهی در بدنه نظام از جایی شروع می‌شود که انتساب، فامیل، تبار، رفیق و باند، جای صلاحیت‌ها و شایستگی‌های اخلاقی و تخصصی را بگیرد و هیچ توجهی به شایستگی و توان افراد نشود. این کار علاوه بر بی توجهی به تخصص‌گرایی و حقوق مردم و جامعه، کارهای حکومت را از محور خود خارج و زمینه عقب گرد و سقوط جامعه را فراهم می­کند. در نظام مدیریتی اسلام، مناصبی که به کارگزاران حکومتی واگذار می‌گردد، برمبنای لیاقتی است که آنان در ایفاء مسئولیت خویش از آنها برخوردار می‌باشند. سپردن پست های سازمانی به افراد بر اساس شایسته سالاری و اهلیت گرایی و قرار دادن اشخاص در مراتبی که توان و تعهد لازم را نسبت به آن دارند، یکی از سفارشات مهم حضرت امیر علیه‌السلام به مسؤولین رده بالا بود. چون وقتی کسی به مسؤولیتی گمارده می‌شود که اهلیت لازم را برای آن مسؤولیت نداشته باشد، چنین شخصی به طور معمول تحت انواع فشارهای درونی و بیرونی قرار می‌گیرد و در نتیجه دچار انواع تباهی ها می شود، و از آن جا که شخصیت وی با مسؤولیتی که بر دوش او نهاده شده سنخیتی ندارد، در نتیجه حریم‌ها را می‌شکند و به راحتی به حریم‌های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی تجاوز می‌کند. اما فردی که شایستگی و لیاقت لازم را برای پستی داراست، با تاییدهای درونی و بیرونی روبروست و این خود بزرگترین پشتیبان اوست. بنابراین باید هرکس را بر اساس خلاقیت‌ها و توانمندی‌هایش در جای مناسب گمارد تا بتواند به بهترین صورت کار و مسؤولیت خود را اداره کند.(گلستانی،1383: 45)

موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

شاخص های نماینده کارآمد(دیندار با تقوا)

 دیندارِ با تقوا

 اطاعت از خداوند و دیندارى، اولین پایه رستگارى است. رسول مکرم اسلام‏ صلى الله علیه وآله همین که براى اولین بار در میان مردم ظاهر شد و بعثت خود را آشکار کرد، فرمود: مردم بگوئید «لا اله الا اللَّه» تا رستگار شوید. امیرمؤمنان علی ‏علیه‏السلام نیز از خداوند سلامت در دین را طلب نمود و فرمود:«از او سلامت در دین را خواهانیم آنگونه که تندرستى را از او درخواست داریم»(خطبه/99) دیندارى و تقواى الهى از جمله عواملى است که انسان را در رسیدن به آرزوهاى دنیوى و اخروى و کسب موفقیت‏ها کمک می‌کند. على‏ علیه‌‏السلام در این‏باره مى فرماید:

«همانا ترس از خدا کلید هر در بسته و ذخیره رستاخیز و عامل آزادگى از هرگونه بردگى و نجات از هرگونه هلاکت است. در پرتو پرهیزکارى، تلاشگران پیروز و پروا کنندگان از گناه رستگار مى‏شوند و به هر آرزویى مى‏توان رسید»(خطبه/230)

 امام على ‏علیه‌‏السلام در جاى دیگرى درباره نقش تقوى و دیندارى در رساندن انسان به اهداف و رفع مشکلات مى‏ فرمایند:

«کسى که تقوا را انتخاب کند، سختى ‏ها بعد از نزدیک شدنشان، از او دور گردند، تلخى‏ ها براى او شیرین و فشار مشکلات و ناراحتى‏ ها بر طرف خواهند شد و مکشلات پیاپى و خسته کننده، آسان گردیده و مجد و بزرگى از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو مى‏بارند، رحمت بازداشته حق بر او باز مى‏گردد، و نعمت‏هاى الهى پس از فرو نشستن براى او به جوشش مى‏آیند و برکت تقلیل یافته براى او فزونى گیرند».(خطبه/198)کارگزار و سرمایه انسانی کارآمد نظام اسلامی در وحله اول نیازمند دینداری و دینمداری است و تا باور به خداوند عالمیان و توحید و معاد نباشد، در مسیر و چرخه خدمت رسانی که توأم با هزاران چالش و سنگ اندازی است، با مشکل مواجه خواهد شد.

شاید یکی از اولین شاخص‌های نیروی انسانی کارآمد که جزو سرمایه‌های نظام اسلامی قلمدار می‌شود، پایبندی قولی و عملی به دین و داشتن تقوی علمی و عملی در پست سازمانی است.

موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

انقلابی ولایتمدار

شهادت سردار سرفراز اسلام، سپهبد حاج قاسم سلیمانی(مالک اشتر امام خامنه ای) را تبریک و تسلیت عرض میکنیم.

حق‌گرایی و ستیز با باطل از اصول مسلم حاکم بر سیاست علوی است. آن حضرت فلسفه حاکم بر سیاست را احیاء حق و اماته باطل می‌داند و حکومتی را که از این مسیر منحرف شده باشد، پست‌ترین و ناچیزترین امور می‌شمارد.(خطبه/33)در خطبه شقشقیه فرمود: به خدایی که دانه را شکافت و انسان را پدید آورد، اگر نبود حضور مردم و تمام بودن حجت بر من به جهت وجود یاور و پیمانی که خداوند از آگاهان گرفته که در برابر پرخوری ستمکاران و تجاوز آنان به حقوق مظلومان و گرسنگی ستمدیدگان ساکت ننشینند، بی تردید دهنه شتر حکومت را بر کوهانش می‌افکندم و پایان آنرا همچون آغازش با پیاله تهی سیراب می‌کردم و در آن هنگام می‌دیدید که این دنیای شما در چشم من از آب بینی بزغاله‌ای بی ارزش‌تر است.(خطبه/3)

از آن جا که زمینه ساز حکومت صالحان و برقراری نظام اسلامی ثمره خون هزاران شهید است، برای تداوم و حفظ حرمت خون شهدا و انقلاب، باید کسانی کمر همت بالا بزنند که خود اهل درد باشند و با تمام وجود از جهت مالی و جانی سختی‌ها و مشکلات و ناملایمات انقلاب را لمس کرده باشند. حضرت امیر علیه‌السلام در نکوهش انسان‌های بخیل و خود پرست فرمود: «نه اموال خود را در راه خدایی که آن مالها را روزی شما کرده می‌بخشید، نه جانها را در راه خدای جان آفرین به خطر می­افکنید.»(خطبه/117) هزینه کردن از مال و جان در راه آرمان­های انقلاب و به ثمر نشستن تلاش‌ها از اصول ارزشی حکومت علوی است. به تعبیر حضرت باید کسی کارگزار  مردم باشد که خود انقلابی است.(نامه/53) حضرت به مالک فرمود: درانتخاب نیروی سازمانی نظام اسلامی، آن‌ها را از طریق پست‌هایی که برای حکومت‌های صالح پیش از تو داشته‌اند بیازمای که خدای ناکرده از پس مانده‌های رژیم ستمگر و اهل فتنه نباشند که نسبت به خون شهدا و مردم مستضعف بی تفاوت باشند و هیچ تعهدی در قبال کوخ نشینان نداشته باشند. «کسی را انتخاب کن که با ستمگران در ستمشان همکاری نکرده و در گناه شریک آنان نبوده‌اند. این افراد هزینه‌شان بر تو سبکتر، همکاریشان با تو بهتر، محبتشان با تو بیشتر و انس و الفتشان با بیگانگان کمتر است.»(نامه/53) به فرمایش قرآن)وَ لَاتَرْکَنُوا اِلَى الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ( (هود/113)؛ به آنان که ستم کردند، اعتماد نکنید که آتش دامنگیر شما می‌شود.

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

علت شناسی چشم زخم

مقاله «علت شناسی تاثیر و بازدارندگی آیه «وان یکاد» از چشم زخم در نگاه فریقین» 
شور چشمی و آزار و اذیت رساندن به مال و جان دیگران از راه چشم، یکی از مسائلی است که دلیل عقلی بر نفی آن بیان نشده و نمی توان آن را جزو امور خرافی دانست، چرا که از دیر زمان تاثیر چشمان نافذ در افراد همیشه مورد توجه ملل و نحل بوده و هست. در آموزه های قرآنی یکی از آیاتی که به پدیده چشم زخم پرداخته، آیه «وان یکاد» است. برخی بر این تصورند که این آیه هیچ نسبتی با چشم زخم ندارد و نمایش این آیه بصورت های مختلف از جمله تابلو فرش در منازل، سنخیتی با حالت بازدارندگی از اصابت چشم زخم ندارد. این نگاشت به شیوه توصیفی تحلیلی، حقیقت پدیده چشم زخم در نگاه مخالف و موافق، تاثیرات حقیقی یا مجازی و عاملیت بازدارندگی دفعی یا رفعی شور چشمی را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که تاثیر قوه واهمه در چشم زخم، نه تنها مورد تایید عقل و علم بوده بلکه در عالم خارج نیز تجربه شده است و استفاده از آیه شریفه در امر بازدارندگی هم برای دفع چشم زخم و هم برای رفع آثار شوم آن کاربرد عملی دارد.

آدرس مقاله:https://www.noormags.ir/view/fa/magazine/number/107294

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

هدف تبلیغ


هنگامى که انگیزۀ تبلیغ هوا و هوس بود، هدفى جز استعمار و استحمار خلق، جز مریدسازى و مریدبازى در آن نیست. و در اینجاست که اختلاف‌ها و نزاع‌ها و جنگ‌هاى سرد و گرم رخ مى‌نماید؛ چون آنجا که محدودها مورد نظر باشند و هدف باشند، ناچار تزاحم و رقابت و نزاع پیش مى‌آید. 
و هنگامى که انگیزۀ تبلیغ عواطف و رقّت‌ها بود، دیگر به هدفى نیاز نیست؛ که هدف، همان راحتى و آرامش وجدان در صورتِ‌ رسیدن به مقصود است. واى از روزى که مبلّغ به هدف نرسد و نتواند مقصودش را عملى کند، که فشارها و ناراحتى‌هاى اعصاب خرد و خمیرش مى‌کنند و گرفتار سل سینه و ضعف عمومى و رنج عمیق مى‌گردد! 
اما هنگامى که انگیزۀ تبلیغ عشق به وظیفه و عشق به حق بود، هدف همان رضاى حق و قرب حق است و از مردم هیچ چشم‌داشتى نیست و هیچ توقعى نیست. و در نتیجه با دیگران هم منازعه و جنگ سرد و گرمى نیست و از این گذشته، ناراحتى اعصاب و فشار و درد و رنج هم نیست؛ چون وظیفه بیش از این نیست که حق براى حق و از راه حق، در دسترس افراد محتاجِ‌ دور از حقیقت گذاشته شود ؛ خواه به آن عمل کنند و یا پشت پا زنند که؛ «مَا عَلَى الرَّسُولِ‌ الاَّ الْبَلاغُ‌» . و در هر حال، هدف که همان رضاى حق و قرب حق است، حاصل شده؛ چه در خلق اثرى باشد یا نباشد. و این نهى، که در آیۀ «فَلاتَذْهَبْ‌ نَفْسُکَ‌ عَلَیْهِمْ‌ حَسَرَاتٍ‌»، وارد شده، همین اصل را گوشزد مى‌کند؛ که مبادا از روى رقت‌ها و احساسات و حسرت‌ها جان خود را از دست بدهى و از ناراحتى قالب تهى کنى! آخر وظیفه بیش از این نیست که حق از طریق حق و به خاطر حق در دسترس قرار بگیرد تا آنها که در طلب‌اند، به مطلوب بتوانند دست یابند و آنها که در فرارند، حجتى نداشته باشند و دلیلى نداشته باشند. و اگر این بود، دیگر حسرت و اندوهى نیست.
علی صفایی حایری، روحانیت و حوزه : مشکلات و راهکارها، صفحه 122

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

شاخص های نیروی انسانی کارآمد نظام

عنوان مقاله: «شاخص های نیرویِ انسانیِ کارآمدِ نظام از منظر نهج‌البلاغه»

چکیده

کارآمدی و خلاقیت کارگزاران و مدیران از عوامل مهم و اساسی در کارایی نظام های سیاسی است که همیشه مورد توجه متفکران این حوزه بوده است. نگاه توحیدی حضرت امیرالمومنین علی علیه‌السلام به ساختار حکومت و ایفای نقش اساسی آن در شکل گیری رفتار و اخلاق جامعه و سرنوشت مادی و معنوی مردم، ایجاب می‌کند در گزینش و بکارگیری نیروی ارزشی که به عنوان سرمایه در اختیار مجموعه نیروی انسانی قرار می‌گیرد، شاخص هایی مد نظر قرار گیرد. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی از نگاه حضرت امیر علیه‌السلام به برخی از شاخص‌های نیروی انسانی کارآمد اشاره می‌کند که مجموعه نیروهای انسانی با عنایت به این ویژگی ها می‌توانند برای مجموعه تحت امر خود یک سرمایه سیاسی کارآمد گزینش کنند. نتیجه حاصل از این نگاشت آن است که با شاخص هایی چون، دینداری، ایمان به هدف، اخلاص در عمل، شایستگی در تخصص و تعهد، صبور و مقام در برابر مشکلات، کاردان کار بلد، خستگی ناپذیری در کارها، انقلابی ولایتمدار و مردمی بودن، می‌توان نیروی کارآمد طراز نظام اداری علوی انتخاب کرد.

مجله علمی  پژوهشی فصلنامه پژوهشنامه نهج البلاغه، دوره هفتم، شماره 25 صص 81-100

آدرس مقاله  https://nab.basu.ac.ir/issue_388_389.html

موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

بسیجی کیست؟

واژۀ بسیج کلمه‌اى است که در بین زبان‌شناسان و ادبا داراى کاربرد خاصى است و گویى شاکلۀ فیزیکى لفظِ بسیج حکایت از شور و جوشش ویژه‌اى مى‌کند. چنان‌که، معنا و مفهوم آن نیز «آمادگى» و «حرکت در جهت سازندگى و کارسازى» مى‌باشد.
در لغت‌نامۀ دهخدا آمده است که بسیارى از واژه‌نامه‌ها و لغت‌نامه‌هاى پیشین که دربارۀ کلمۀ «بسیج» تحقیق کرده‌اند، به همین نکتۀ «فعال بودن و آماده بودن» اشاره نموده‌اند.
در کلمات شاعر بنام و پیشتاز ادب فارسى اسدى طوسى آمده است:
به هر نیک و هر بد، که دارد بسیج          نگیرد به یک سان برآرام هیچ
و اشعار فردوسى حکیم نیز، خالى از همین اشاره نیست:
تو خیره سرى، کارنادیده هیچ               ندانى تو آیین رزم بسیج
ولى، ظرافت فوق العاده‌اى که در این کلمۀ نورانى مى‌درخشد و متأسفانه در کتاب‌هاى لغت و واژه‌نامه‌ها بدان هیچ اشارتى نرفته است، آن است که این حرکت و تکاپو و ناآرامى در وجود، ذات و باطن شخصیت بسیجیان است.

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی

سخنوری سیاسی

آشنایی به فنون سیاسی اجتماعی

یکی از انواع سخنوری که لازم است خطیب راز و رمز آن را یاد بگیرد، سخنوری سیاسی است. این نوع سخنوری مخصوص کسانی است که دست اندر کار سیاست هستند و به نحوی در امور سیاسی دخالت دارند و در اجتماعات عمومی یا از طریق وسایل ارتباط جمعی و همچنین در مجامع بین المللی سخن می‌گویند و با اطلاعی که از رموز و دقایق سیاست دارند به راهنمایی و ارشاد مردم می‌پردازند یا از منافع و مصالح کشور خود دفاع می‌کنند.

از آنجا که خطیب کار تبلیغی انجام می‌دهد و از این راه مردم را به مکتب دعوت می‌کند، برای اینکه بتواند در عرصه سیاست نیز مخاطبین را به خود جذب کند، لازم است نکات زیر را مورد توجه قرار دهد:

الف ـ بصیرت و آگاهی به شعار روز

تبلیغات سیاسی شکلی از ارتباط است که در آن رفتار عاطفی جایگزین رفتار عقلانی است. به عبارت دیگر تبلیغات سیاسی تلاشی است سنجیده و منظم برای شکل دادن به ادراک‌ها، ساختن یا دستکاری شناخت‌ها و هدایت رفتار برای دستیابی به یک پاسخ مورد نظر.[1] بدین منظور زمینه سنجی و یا زمینه سازی فکری و روانی مخاطبان باید مورد توجه خطیب قرار گیرد.

سخنور سیاسی باید علاوه بر آگاهی از اصول و قواعد سخنوری، علوم و فنون گوناگونی را که در عالم سیاست به کار می‌آید، بداند و با اوضاع و احوال کشور خود و مردم آن آشنا باشد. از جریانات سیاسی و آنچه در جهان می‌گذرد، بی‌خبر نماند، ملت‌های جهان را خوب بشناسد و از روحیات هریک از آنها اطلاعات لازم را به دست آورد تا بتواند با احاطه کامل به مسائل سیاسی، نقش خود را به خوبی ایفا کند.[2]

موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد سبحانی یامچی