صاحب تفسیر الکاشف می نویسد:
بسیارى از جوانان نسل حاضر، به دین و پیروان آن اهمّیت نمىدهند. برخى از آنان آشکارا مىگویند: ماوراى طبیعت، چیزى وجود ندارد. برخى دیگر مىگویند:
ماوراى طبیعت گرداننده حکیمى وجود دارد؛ لکن نه روزهاى از سوى او واجب شده و نه نمازى. این دو گروه از لحاظ کفر و الحاد در پیشگاه خداوند یکسانند؛ زیرا هرکس نماز را با این اعتقاد که از سوى خدا واجب نیست ترک کند، به اجماع علماى مسلمان، درست همانند کسى است که وجود خدا را انکار کند.
البته ما علماى دین از کفر جوانان و بى توجّهى آنان به دین بسیار ناراحت و غمگین هستیم و معتقدیم که آنها بر دین شوریدهاند و در این مورد حکم صادر مىکنیم بدون آنکه هیچکارى انجام دهیم و یا راه قانعکنندهاى پیشپاى آنها بگذاریم.
منظورم این است که ما باید کارهاى گروهى سودمندى براى هدایت جوانان انجام دهیم؛ کارهایى که نیاز به دیدارها و تشکیل کنفرانسها دارند تا درباره انجام دادن آنها گفتگو و تحقیق شود. آنگاه باید براى آموزش علوم قرآن و حدیث، فلسفه عقیده اسلامى، تاریخ اسلام، روانشناسى و نیز آموزش وعظ و تبلیغ و دعوت به دین برتر با روشهاى جدید و سودمند، مدرسهها و دانشکدههایى تأسیس گردد. شایان ذکر است که هرچند برخى از علما در این زمینه فعالیتهایى داشتهاند که قابلتقدیر است؛ ولى مقصود من این است که اینگونه تلاشها و فعالیتها باید یکسو و هماهنگ شود و همگى از خود، اخلاص و فداکارى نشان دهند. اما با وجود افراد زیادى که بهنام دین کسب ثروت و مقام مىکنند و براى آنان جز همان مقام و ثروتى که بهدست مىآورند، چیزى اهمّیت ندارد، چهگونه این تلاشها هماهنگ مىگردد؟
در هرحال، ما علماى دین در برابر جوانان در پیشگاه خدا مسئول هستیم، چنانکه آنان نیز بدین سبب که به دنبال شناخت دین حق نمىروند و سهلانگارى مىکنند و به احکام آن عمل نمىکنند مسئولند.
مغنیه، محمدجواد، ترجمه تفسیر کاشف، ج 1، ص336، بوستان کتاب قم ، 1378