شرط ملاصدرا برای شاگرد پروری
از تمام قسمتهاى ایران براى استفاده از درس ملاصدرا به شیراز مىرفتند و استاد، شاگرد را نمىپذیرفت مگر این که شاگرد چهار شرط را بپذیرد و بدان عمل نماید:
اول - در صدد تحصیل مال نباشد مگر به اندازۀ تأمین معاش.
دوم - در صدد تحصیل مقام نباشد.
سوم - معصیت نکند.
چهارم - تقلید ننماید.(بىجا و کورکورانه و بدون بصیرت)
اگر شاگرد این چهار شرط را مىپذیرفت و به آن عمل مىکرد، ملاصدرا موافقت مىنمود که او را در مدرسۀ خویش بپذیرد و در جرگۀ شاگردان بنشاند و گر نه به او مىگفت که از آن مدرسه برود و در جاى دیگر تحصیل کند.
ملاصدرا مىگفت: محال است کسى که در صدد تحصیل مال باشد بتواند تحصیل علم نماید و تحصیل مال دنیا و تحصیل علم دو عمل متخالف است که با هم قرین نمىشود.
کسى که در طول دراز مىشود، عرض و ضخامت او کم خواهد شد و به همین قیاس کسى که در صدد تحصیل مال باشد، گر چه ممکن است توانگر شود اما به طور حتم از تحصیل علم باز مىماند و مال دارانى که عالم جلوه کنند متظاهر به علم و ریاکار هستند. (معاشرت، ص 290)
دو شرط حکمت عملی
پس از این که اولین جلسهاى که ملاصدرا در درس میرداماد شرکت جسته بود پایان یافت، میرداماد وى را با خود به کنارى برده، گفت:
اى محمد! من امروز گفتم کسى که مىخواهد حکمت را تحصیل کند، باید حکمت عملى را تعقیب کند و اینک به تو مىگویم که حکمت عملى در درجۀ اول دو چیز است:
یکى به انجام رسانیدن تمام واجبات دین اسلام؛
و دوم پرهیز از هر چیزى که نفس بوالهوس براى خوشى خود مىطلبد. (معاشرت،ص 289)
انصاریان، حسین، معاشرت، قم، دارالعرفان، 1388.